چطور رابطه مغنیه و سلیمانی به خط داستانی سریال «اشباح بیروت» بدل شد؟ | فرماندهای که موساد و سیا را بازی داد

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی- بدون تردید، عماد مغنیه یکی از برجستهترین چهرههای جبهه مقاومت و از مهمترین فرماندهان حزبالله لبنان بود؛ فردی که بهعنوان مغز متفکر حزبالله در طراحی عملیاتهای نظامی شناخته میشد. جایگاه او آنقدر مهم بود که دشمنانش را واداشت تا درباره زندگی پرفرازونشیبش فیلمها و سریالهایی بسازند.
یکی از تازهترین این آثار، مینیسریال چهار قسمتی «اشباح بیروت» (۲۰۲۳) است. این سریال یک محصول آمریکایی (شبکه Showtime) با همکاری اسرائیلیهاست. نویسندگان سریال، آوی ایساچاروف و لئور راز (خالقان «فائودا») اسرائیلیاند، ولی تولید رسمی سریال توسط یک شرکت آمریکایی انجام شده است. این سریال زندگی عماد مغنیه را از سال ۱۹۸۲ ــ از زمان جدایی او از جنبش آزادیبخش فلسطین و پیوستنش به جنبش اَمل ــ دنبال میکند. البته «اشباح بیروت» اولین اثر درباره مغنیه نیست؛ پیشتر هم سریالی به نام «فائودا» با محوریت مبارزات این فرمانده لبنانی ساخته شده بود.
مغنیه با طراحی و اجرای عملیاتهای پیچیده ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد کرد. زندگی پرماجرا، شخصیت کاریزماتیک و بستر سیاسیای که در آن رشد کرد، همه از عواملیاند که باعث شده فیلمسازان حتی در رژیم صهیونیستی هم به روایت زندگی او ترغیب شوند.
عماد مغنیه ملقب به «حاج رضوان» کیست؟
عماد مغنیه در سال ۱۹۶۲ در محله شیاح بیروت به دنیا آمد. پدرش، شیخ فائز مغنیه، از علمای برجسته شیعه لبنان بود. او در سال ۱۹۷۵، همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان، تنها در ۱۳سالگی به مبارزان فلسطینی در جنوب لبنان پیوست و آموزشهای نظامی دید.
در اوایل دهه ۸۰ به نیروی ۱۷ شاخه فتح ملحق شد؛ گروهی ویژه برای حفاظت از چهرههایی مانند یاسر عرفات و خلیل الوزیر. اما اشغال بیروت در سال ۱۹۸۲ موجب خروج مبارزان فلسطینی از لبنان شد و سرخوردگی مغنیه او را به تأسیس سازمان «جهاد اسلامی» کشاند؛ گروهی که با روشهای خاص خود علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه عمل میکرد.
پس از جدایی از فتح، مغنیه که به انقلاب اسلامی ایران علاقهمند بود، به جنبش اَمل و سپس به حزبالله لبنان پیوست. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، او را «مغز متفکر نظامی حزبالله» میدانست. پس از چند عملیات موفق، مغنیه فرمانده گارد ویژه حفاظت از رهبران حزبالله شد و در جنگ ۳۳روزه میان لبنان و اسرائیل نقش کلیدی ایفا کرد.
بیشتر بخوانید:
بازخوانی سنت قدیمی ترور با امضای موساد | مونیخ اسپیلبرگ، روایتی از آغاز راهی که به تهران رسید
مغنیه و حساسیت آمریکا
عملیاتهای متعدد مغنیه علیه منافع غرب باعث شد به یکی از تحتتعقیبترین افراد آمریکا در منطقه بدل شود. بمبگذاری مقر نیروهای اسرائیلی در ۱۹۸۳، حمله به آسایشگاه تفنگداران دریایی آمریکا، هواپیماربایی خطوط هوایی آمریکا در بیروت و حمله به سفارت آمریکا در کویت از جمله این اقدامات بود.
سازمان سیا اعلام کرده بود که «دو دهه است رد همه عملیاتهای شیعی ضدغربی در جهان به مغنیه میرسد». در سال ۱۹۸۵ پلیس فدرال آمریکا برای بعد از پیدا کردن اثر انگشت او در هواپیمای ربوده شده ترنس ورلد ایرلاینز ۵ میلیون دلار جایزه تعیین کرد؛ رقمی که بعدها به ۲۵ میلیون دلار رسید. عماد مغنیه حتی یک بار در کویت به اسارت درآمد، اما توانست از دست نیروهای آمریکایی فرار کند. زمانی هم ارتش لبنان رد صدای او را در مناطقی از لبنان شناسایی کرد، اما نیروهای آمریکایی نتوانستند او را دستگیر کنند.
توانایی مغنیه در مخفی ماندن و گریز از تعقیب، او را به «مرد سایه» یا «شبح بیروت» تبدیل کرد؛ فردی که نیروهای امنیتی غرب هرگز نتوانستند او را به دام بیندازند.
زمینههای فکری و ایدئولوژیک
مغنیه محصول مستقیم بیثباتی لبنان و جنگ داخلی ۱۹۷۵ بود. لبنان با ساختار چندقومیتی و فرقه ای همواره گرفتار شکافهای طایفهای بود و مهاجرت گسترده فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ این تنشها را تشدید کرد.
در نهایت درگیری میان مارونیها، فلسطینیها، شیعیان و دیگر گروهها در سال ۱۹۷۵ به جنگ داخلی انجامید. همه چیز از ۱۳ آوریل ۱۹۷۵ و با آغاز حمله فالانژهای مسیحی به اُتوبوس حامل فلسطینیان آغاز شد. این اقدام کشور چند قومیتی لبنان را تبدیل به محل نزاع و درگیری قومیتهای مختلف کرد. مسیحیان مارونی از یک طرف و شیعیان و چپ گرایان ساف که حامیان فلسطین بودند در طرف دیگر با یک دیگر درگیر شدند. ورود قدرتهای خارجی مانند سوریه، اسرائیل و ایران بحران را پیچیدهتر کرد و زمینه شکلگیری حزبالله را فراهم ساخت.
سرخوردگی مغنیه از جنبش آزادیبخش فلسطین و آشفتگی لبنان، او را به یک ایدئولوگ نظامی شیعه بدل کرد؛ فردی که تمرکزش را بر تقویت جایگاه شیعیان و گسترش نفوذ آنان در منطقه گذاشت. پیوند مغنیه با انقلاب اسلامی ایران از همین مقطع شکل گرفت و تا لحظه ترورش ادامه یافت.
ترور عماد مغنیه
در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸، مغنیه در دمشق با انفجار یک خودروی میتسوبیشی پاجرو ترور شد. اسرائیل تا سال ۲۰۲۴ هرگونه دخالت را انکار میکرد، اما ایهود اولمرت در نهایت نقش تلآویو را تأیید کرد.
اسناد ویکیلیکس از احتمال خیانتهایی در دولت سوریه هنگام ترور پرده برداشت. اسرائیل این عملیات را «یک دستاورد بزرگ» خواند، در حالی که حزبالله شهادت مغنیه را «مقدمهای بر گسترش مقاومت» دانست.
سید حسن نصرالله در واکنش گفت: «صهیونیستها شهادت حاج عماد مغنیه را دستاوردی بزرگ تعبیر کردهاند، اما من آن را سرآغاز پیروزی سرنوشتساز میبینم.»
با وجود اینکه شهادت مغنیه برای مدتی عملیاتهای حزبالله را دچار اختلال کرد، اما مقاومت متوقف نشد. نکته قابلتوجه این بود که حزبالله هرگز نتوانست جانشینی در حد و اندازه او پیدا کند.
مینیسریال «اشباح بیروت» چه میگوید؟
«اشباح بیروت» یک مینیسریال اسرائیلی-آمریکایی است که روایتی داستانی-تخیلی از زندگی عماد مغنیه ارائه میدهد. سازندگان میگویند داستان بر پایه تحقیقات واقعی است، اما بخشهایی که اطلاعات کافی نبوده با تخیل پر شده. ایساچاروف یکی از سازندگان سریال درباره اشباح بیروت گفته است: «عمده تحقیقات ما از جاسوسان امریکایی و اسرائیلی بوده است. اما شغل آنها در زندگیشان این بوده که دروغ بگویند. این تخصص آنهاست. هنر آنهاست... آیا ممکن است که مرا منحرف کرده باشند؟ بله؛ ممکن است.» این گفتهها نشان میدهد که نمیتوان به حقیقت تاریخی این سریال چندان اعتماد کرد.
از نظر تاریخی، سریال خطاهای آشکاری دارد؛گزارش ها درباره تعداد همسران عماد مغنیه دقیق نیست. برخی منابع از سه زن و هشت فرزند یاد کرده اند. در حالی که سازندگان سریال صرفاً به زندگی خانوادگی عماد مغنیه با همسر اولش سعدا پرداخته و ضمن حذف همسر دوم رابطه عماد مغنیه با وفا همسر دیگرش را هم به سطح یک پارتنر تقلیل دادهاند.
با این حال، سازندگان تلاش کردهاند تصویری قدرتمند و کاریزماتیک از مغنیه نشان دهند؛ در دو قسمت نخست او یک نیروی جوان و توانمند است و در قسمتهای بعدی، فرماندهای باتجربه که حتی میتواند بزرگترین سرویسهای اطلاعاتی جهان را به بازی بگیرد.
به لحاظ سیاسی، سریال روی رقابت مغنیه و شهید قاسم سلیمانی تأکید دارد و میکوشد میان خط ایران و لبنان در مقاومت فاصله بیندازد. ین موضوع که به خوبی در سکانس تماشای بازی ایران و سوریه در مقدماتی جام جهانی هویداست محور اصلی دو قسمت پایانی این مینی سریال را تشکیل میدهد. در این فصل ما شاهد اقداماتی از سوی عماد مغنیه (خرید سلاحهای شیمیایی توسط مغنیه) هستیم که با مخالفت شهید سلیمانی رو به رو میشود. به نظر می رسد سازندگان سریال تلاش کردهاند خط ایران و لبنان را در مبارزه از هم جدا کنند و بگویند که شاید هدف دو فرمانده عالی رتبه شیعه یکی بوده، اما مشی آنها متفاوت است. برای مثال سریال نشان می دهد هنگام اولین اقدام به ترور مغنیه، به واسطه همراهی شهید سلیمانی با او در محل ترور عملیات لغو میشود. دلیل این موضوع هم عدم تمایل آمریکا در جنگ با ایران ذکر شده است.
حتی در جایی روحانی لبنانی سیدمحمدحسین فضلالله به مغنیه جوان هشدار میدهد که «مراقب ایرانیها باشد، چون آنها در نهایت او را یک عرب سطح پایین میدانند».
از طرف دیگر مینی سریال اشباح بیروت به این جمع بندی میرسد که اقدامات سازمانهای امنیتی مانند موساد و سیا بر علیه چهرههایی مانند عماد مغنیه لازم است. چون وجود این چهرهها امنیت اسرائیل را در سطح کلان به خطر میاندازد.
مینی سریال اشباح بیروت را نمیتوان یک روایت منصفانه و دقیق از چهرهای افسانهای مانند عماد مغنیه دانست. اما میتوان به آن به چشم منبعی نگاه کرد که ما را با روایت اسرائیلی از منطقه آشنا میکند. روایتی که میتواند چرایی اقدامات سیاسی اسرائیل را توضیح دهد.


